ستاره دریایی

ستاره دریایی

زن همسایه تنش را میفروشد و من کتابهای قدیمی ام را بین ما فاصله زیاد نیست هر دو مجبوریم
ستاره دریایی

ستاره دریایی

زن همسایه تنش را میفروشد و من کتابهای قدیمی ام را بین ما فاصله زیاد نیست هر دو مجبوریم

دلتنگی


ﮔﺎﻩ ﺩﻟــ♥ﺘﻨﮓ ﻣﯿﺸﻮﻡ...
ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻬﺎ ...
ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﻢ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎ
ﺭﺍﻣﯿﺸﻤﺎﺭﻡ ...
ﺻﺪﺍﯼ ﺷﮑﺴﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ...
ﻭ ﻭﺟﺪﺍﻧﻢ ﺭﺍ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ :
ﻣﻦ ﮐﺪﺍﻡ ﻗﻠﺐ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻢ؟؟
ﻭ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﮐﺮﺩﻡ؟؟
ﮐﺪﺍﻡ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ ﻭ ﮐﺪﺍﻡ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍ ﻟﻪ ﮐﺮﺩﻡ؟؟
ﻭ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺩﻟﺘﻨــ♥ﮕﻢ
...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد