زن همسایه تنش را میفروشد و من کتابهای قدیمی ام را بین ما فاصله زیاد نیست هر دو مجبوریم
زن همسایه تنش را میفروشد و من کتابهای قدیمی ام را بین ما فاصله زیاد نیست هر دو مجبوریم
امشبتجربه ی نو داشتمنه از آن تجربه های زیر لحافینه از آن حسهای موقتیدر جمع بودمدر جمعی که بینشان کینه نبوددر جمعی که برای گفتن و شنفتنمالیات نمی دادیبه داروغه
رها
جمعه 8 دیماه سال 1391 ساعت 12:09 ق.ظ
جمعشان جمع بود نه مثل جمع هایی که منهایی آنها ضرب میشود...
خوشحالم برات
رها جان سلام عزیزم خوبی؟
ازما تو چه دیدی کزما برمیدی؟ببریدی؟
کجایی عزیزم
سخت دلتنگتم