زن همسایه تنش را میفروشد و من کتابهای قدیمی ام را بین ما فاصله زیاد نیست هر دو مجبوریم
زن همسایه تنش را میفروشد و من کتابهای قدیمی ام را بین ما فاصله زیاد نیست هر دو مجبوریم
دم رفتن کسی گفت سفر به خیرکه واسم غریب و ناشناخته بوداما اونوقتی رسیدکه قلب منهمه آرزوهاشو باخته بود
رها
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1391 ساعت 01:29 ق.ظ