ستاره دریایی

ستاره دریایی

زن همسایه تنش را میفروشد و من کتابهای قدیمی ام را بین ما فاصله زیاد نیست هر دو مجبوریم
ستاره دریایی

ستاره دریایی

زن همسایه تنش را میفروشد و من کتابهای قدیمی ام را بین ما فاصله زیاد نیست هر دو مجبوریم


دهقــــان ِ فــــــداکــــــــــار !. . .

تــو در روزگــــــــــاری بزرگ شــدی ،که مــردی برهنه شد !

تــا زنــان و کــودکان زنــده بــمانــنــد . . .

امـّــا مــــن در روزگـــــــار تلــخــی نــفــس میــکــشــم ،

کــه زنــی بــرهــنه میشود !

تا کــودکش از گــرسنــگــی نمــیــرد . . . !!

هرزه


هــرزه می نامی
دخــتری را
که تـار مـویی بیـرون روسـری دارد
یا سـیگاری به دست
یا دست عاشقی... در دست
ولی مـن
هـرزه تـو را می خوانم
کـه هـر سخن بی اساسی
با ذهـن ات همـبسـتر می شود
و افکــاری این چنین
حـرام زاده
در دامـنـت می پـرورانـد


این حوالی ...

دشتیست سبز ...

پر از زندگی...

که بوی نان مردمانش

افسونت می کند...

تمام


خاطرات را باید سطل سطل . . .
ازچاه زندگی بیرون کشید . . . !
خاطرات نه سر دارند و نه ته . . .
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
میرسند . . .
گاهی وسط یک فکر . . . !
گاهی وسط یک خیابان . . . !
سردت می کنند . . . داغت میکنند . . . !
رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . . !!!
خاطرات تمام نمی شوند . . .
تمامت می کنند...


نامساوی و برگه امتحانی مجتبی

برگه امتحانی مجتبی ، دست به دست بین معلم ها می گشت
اشک و خنده دبیران درهم آمیخته بود .
مجتبی روز قبل بخاطر جوابهائی که روی اوراق امتحانی خود نوشته بود
با پیشنهاد مدیر مدرسه از مدرسه اخراج شده بود .

معلم ریاضی داشت اوراق مجتبی را با صدای بلند برای بقیه میخووند .
امتحان ریاضی ثلث اول :

سئوال : یک مثال برای ( مجموعه تهی ) نام ببرید
جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما .

سئوال : ( عضو خنثی ) در جمع کدام است ؟
جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه ،
که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد ،
و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند .

سئوال : خاصیت ( تعدی در رابطه ها ) چیست ؟
جواب : رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم و
بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست .

معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد :

سئوال : ( نامساوی ) را تعریف کنید
جواب : نامساوی یعنی ، یعنی ، تفاوت ما که اتوبوس سواریم با آنها که ماشینشون بالای دویست ملیون تومنه ، با از مابهتران ،
اصلا نامساوی که تعریف ندارد ، الهی که نباشد .

سئوال : خاصیت ( بخش پذیری ) چیست ؟
جواب : همان خاصیت پول داری است آقا ،
که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی ،
و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی .

سئوال : کوتاه ترین ( فاصله بین دو نقطه ) چه خطی است ؟
جواب : خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد .
برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا ،
که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود .

معلم ریاضی ، ادامه نداد برگه را تا کرد ، بوسید و در جیبش گذاشت .

مجتبی بیست سال بعد از خووندن اوراق امتحانیش و اخراج از مدرسه ،
بجرم قاچاق مواد مخدر اعدام شد .
....
شـادو عاشـق باش ..